ازناگهانی به ناگهان دیگر

فرقی نمی کند

عشق

مرگ مضاعف است

(رضا کاظمی)


نه عادلانه نه زیبا بود جهان

پیش ازآن که مابه صحنه درآییم

به عدل دست نایافته اندیشیدیم

وزیبایی در وجود آمد

( احمدشاملو)

مردمی که به میل خود درتاریکی نشسته اندنیازی به روشنایی ندارند( احمد کسروی)

دردودردست

مردی را به دار آویختند

کسی به تماشا سر برنداشت

مانشستیم وگریستیم

ما بافریادی از قالب خود برآمدیم

(احمدشاملو)

امروز کجاست که تمام دیروزم را برایش باخته ام


نیست درشهر نگاری که دل ما ببرد

حافظ

آزرده دل از کوی تو رفتیم ونگفتی

کی بود وکجا بود وچرا رفت وچرانیست؟

(شهریار)

صداکن مرا

صداری تو خوب است

(سهراب سپهری)


مردمی که به میل خود درتاریکی نشسته اند نیازی به روشنایی ندارد(احمد کسروی)

بیازیر چترمن

باران بیشتر ببارد

دیرتر برسیم

(رضا کاظمی)