من ندانستم از اول که تو بی مهرووفایی

سعدی

صدایت به پاییز رفته

هرچه می گویی

دلم می ریزد

دلابسوز که سوز تو کارها بکند

نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند

عتاب یار پریچهره عاشقانه بکش

که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند

زملک تا ملکوتش حجاب برگیرند

هرآنکه خدمت جام جهان نما بکند

طبیب عشف مسیحا دمست ومشفق لیک

چو درد درتو نبیند کرا دوا بکند

توبا خدای خود انداز کار ودل خوش دار

که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند

(بداهه نویسی برشعری ازحافظ)

درمحضر حضرت استادمحمد حیدری

گر نیست تاب سوختن ات

گرد ما مگرد 

(هوشنگ ابتهاج)

من مهربان ندارم نامهربان من کو

پست ترین شخص فردی است که عشق را درانسانی بیدار کندبدون اینکه قصد دوست داشتن او را داشته باشد(باب مورلی)

من آن نیم که حلالاز حرام نشناسم

شراب باتو حلال است وآب بی تو حرام

سعدی

نفرت

عشقی است

که پشت سر می گذاریم

صدایت به پاییز رفته

هرچه می گویی

دلم می ریزد