چه فکر می کنی

جهان چو آبگینه شکسته ای ست

که سرو راست هم درآن شکسته می نمایدت

بسان رود که درنشیب دره

 سر به زنگ می زند

رونده باش

امید هیچ معجزی ز مرده نیست

زنده باش

(ه.الف.سایه)