بگذر شبی به خلوت این همنشن درد

تاشرح آن دهم که غمت با دلم چه کرد

(ه.الف.سایه)

قاصدتجربه های همه تلخ

بادلم می گویند

که دروغی تو دروغ

که فریبی تو فریب

(اخوان ثالث)

به جست وجوی تو 

بردرگاه کوه می گریم

درچارراه فصول

درچارچوب شکسته پنجره ای که

آسمان ابرآلوده را 

قابی کهنه میگیرد( احمدشاملو)

دیگر تمام شدباید برای روزنامه تسلیتی بفرستم

(فروغ فرخزاد)

وداع

عشق را درپستوی خانه

نهان باید کرد

شاملو

من عابرخیابان بی کسی ام

که از وحشت تنهایی خود

فریاد می زند

دهانت را می بویند

مبادا که گفته باشی دوستت می دارم

دلت را می بویند

روزگار غریبی است نازنین

احمدشاملو

اگرچه مست وخرابم تونیز لطفی کن

نظر براین دل سرگشته خراب انداز