رفته ای وتنهاخاطره ای که به جا مانده-دست های من هستند-نمی توانم دور بریزمشان

مرا کعبه خرابا است امروز -حریفم قاضی وساقی امام است-عطار

این چه استغناست یارب وین چه قادر حکمت است-کاین همه زخم نهان هست ومجال آه نیست #حافظ

یک بار چون خدایان زیستم بیش ازآنم نیاز نیست

واعظان کاین جلوه در محراب ومنبر می کنند-چون بهخلوت می روند آن کار دیگر می کنند-حافظ

وقت هایی که نیستی دستی خورشید را خاموش می کند-شب- اوج نبودن توست

انگشتت را هرجای نقشه خواستی بگذار

انگشتت را هرجای نقشه خواستی بگذار

فرقی نمی کند

تنهایی من

عمیق ترین جای جهان است

واشاره هیچ انگشتی به عمق فاجعه پی نخواهد برد

لیلا کردبچه

قاضی به خانه برگشت-درجیب کتش خودکاری می گریست-حسن آذری

عقل تا تدبیر واندیشه کند-رفته باشد عشق تا هفتم سما-مولانا